عشق مامان

دختر قشنگم ،

ازاینکه یکماه بیشتره که به وبلاگت سرنزدم منو ببخش اخه درگیر امتحانات پایان ترم بودم به هر حال 2 روز پیش تمام شدوحالا دارم خودم رو برای تولد 3سالگی دختر گلم اماده میکنم امسال  هم قصد دارم دوبار برات تولد بگیرم یکبار فامیل مامان یکبار اقوام بابا تا حسابی کیف کنی.

جمعه این هفته یعنی 13 بهمن نوبت مامانی ،خاله مرات ودایی میثم ایناس راستی عزیزم میدونی بالاخره معلوم شد که نی نی دایی میثم پسره وتوداری صاحب یه پسر دایی میشی .

نمیدونم امسال شکل کیکت رو چی سفارش بدم کاشکی خودت یه نظر میدادی .پارسال یکیش پینه دوز بود ویکیش خرگوش .سال اول هم که گارفیلید بود .

امیدوارم که امسال بتونم مجلس قشنگی برات تدارک ببینم چون تو دیگه کاملا میفهی اخه دختر مامان دیگه سه سالشه وخانمی شده .

انشا...سالها در سلامت وصحت باشی عزیز مامان


تاریخ : 12 بهمن 1391 - 07:24 | توسط : maman goli | بازدید : 1886 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

گفتار خصوصی

دختر گلم این یکماه گذشته خیلی با خودت حرف میزنی ،جالب اینه که این گفتار نامفهوم یه زیبایی خاصی داره واز هر 4-5 کلمه یکیش بابا ،یکیش مامان وسومی دوست همیشگیت دد است .دد اسم یک کارتون ترکیه البته اسم شخصیت داستان پ پ است که شما بهش دد میگی وفکر میکنم هفتاد درصد سخنرانیهای نامفهوم شما در مورد دد است.

عزیز دلم اونقدر شیرینی که گاهی میخوام ساعتها نگات کنم .تازگیها تمام عروسکاتومی بری پشت ناهارخوری ومیخوابونی .عشق مامان بچه داریت هم خیلی خوبه .براشون غذا درست میکنی ولای یک ملافه میپیچونیشون ،عجب لذتی می بره مامان.

واما بشنویم از اینکه وقتی مامان میخواد درس بخونه که صد دفعه میگی اپ که منظورت همون آب هست ولی خوب میخوای مامانو از جاش بلند کنی ناقلا ،اب بازی توی لیوان هم یکی دیگه از سرگرمیاته ومامان برای اینکه بتونه دوخط درس بخونه خوب بهت باج میده.

نفسم فردا کلاس دارم ولی شما تا الان که ساعت 12.20 شبه بیداری واثاری از خواب در چهرت مشاهده نمیشه.

شب خوش دختر نازم


تاریخ : 21 آذر 1391 - 08:37 | توسط : maman goli | بازدید : 1230 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

عزاداری امام حسین

ثنا،دختر خوشگل مامان امشب شب تاسوعاست ومن تصمیم گرفتم شما رو ببرم به یکی از مجالس عزاداری امام حسین .

امشب حال مامان خیلی دگرگون بود .یاد سال 87 افتادم که یه روز بابایی اومد گفت بریم کربلا ،انگار دنیارو بهم داده بودن ،آخه میدونستم از پیش امام حسین محاله دست خالی برگردم ،13 اسفند عازم بودیم با دوست بابا (اقای شیردستیان وخانمش).

مامان، نمیدونی چه سفری بود انشاا... بزرگتر که شدی می بریمت .ثمره اون سفر واشکهایی که ریختم پایان انتظارم بود ،برای امدن تو که عزیز ترینم تو زندگی هستی .سالهای تنهایی به سر رسیدوفرشته کوچولوی من هدیه امام حسین بود .

امشب به پاس داشتن تو برای همه کسانی که در انتظار فرزندن دعا کردم.

تو مراسم عزاداری امشب خیلی با مامان همکاری کردی فقط موقعی که چراغا رو خاموش کردن کمی ناراحت شدی ووقتی مامان گریه میکرد با دستای کوچولوت اشکهای مامان رو پاک میکردی.

دختر عزیزم عاشقانه دوست دارم ،واز امام حسین تو این شب عزیز میخوام که خوشبخت و عاقبت بخیر باشی.



تاریخ : 04 آذر 1391 - 09:40 | توسط : maman goli | بازدید : 1014 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

استقبال گرم ثنا از مامان

دختر گلم روزا وقتی مامان میره دانشگاه شما در خواب نازی .چقدردلم برات تنگ میشه عزیزم، وقتی کلاس تموم میشه نمی دونی چه جوری بر میگردم تا تورو ببینم .

اما وقتی میرسم خونه تمام خستگیها از تنم میره بیرون اون موقعی که به استقبالم میای واغوشت رو باز میکنی تا بغلت کنم ،چقدر لذت داره نازنینم .

انقدر با ذوق و شوق میای که کیف میکنم.

میدونم وقتی صبح ها از خواب بلند میشی ومیبینی مامان نیست خیلی اذیت میشی ولی مامان چاره ای نداره انشاا... در اینده بتونم مایه افتخارت بشم .


تاریخ : 23 آبان 1391 - 08:42 | توسط : maman goli | بازدید : 903 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

دخترم ازت ممنونم

دختر خوشگل مامان باید منو ببخشه که این همه وقته به وبلاگش سر نزدم.

اخه مامان خودشو گرفتار کرده ،فیلش یاد هندستون کرده و بعد از مدتها دوباره رفته سراغ درس ودانشگاه .

دخترم، وقتی توی شهریور ماه نتایج ارشد اومد وفهمیدم تو رشته مورد علاقم قبول شدم خیلی خوشحال شدم واز تو دختر نازنینم به خاطر همکاری چند ماهت با مامان برای درس خوندن ممنونم.

از این که هفته  ای سه روز میمونی تا برم کلاس سپاسگزارم.


تاریخ : 08 آبان 1391 - 02:52 | توسط : maman goli | بازدید : 889 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

دخترم روزت مبارک

عزیزم

ثنای گلم تو بهترین هدیه خداوند در روز های تنهایی ام بودی

به داشتنت افتخار می کنم

امروز مصادف با تولد حضرت معصومه است

دختر قشنگم روزت مبارک


تاریخ : 28 شهریور 1391 - 09:27 | توسط : maman goli | بازدید : 999 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

بازم دخترم مریضه

دخمل گلم دوباره مریض شده اما اینبار مامان خوددرمانی رو شروع کرده ،گرچه کار درستی نیست ولی دیگه دلش نمیخواد زود به عزیزش انتی بیوتیک بده،اخه دفعه پیش این مجوز رو از دکتر گرفته که حتی اگر ثنا سه روز هم تب کرد اما میشد کنترلش کنی صبر کن.

دو روز پیش رفتیم خونه خاله فهیمه دوست مامان تازه سعیده جون هم با دخترای گلش اومده بودن ،اما ثنا خانم چون مریض بود خیلی بداخلاقی کرد ،هرچی تیناوبهار خواستن باهاش بازی کنن غرغر کرد.

اما خدارو شکر دکتری مامان از دیشب اثر کرده وظاهرا دخترم بهتره چون داره بازی میکنه.

 


تاریخ : 20 شهریور 1391 - 19:12 | توسط : maman goli | بازدید : 1077 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

اولین عیدی برای عید فطر

18شهریور89مصادف با 29رمضان1431

فردا دخملی هفت ماهش تموم میشه وچون اولین عید فطرشه ومثلا روزه هاش رو گرفته مامان و بابا براش هدیه یه دستبند طلا گرفتند.البته از حق نگذریم همین که دختر خوبی بوده وگذاشته مامان روزه هاش رو بگیره مامان ازش ممنونه.

واما کار جدیدش اینه که توی کری یر (نی نی لای لای)خودش رو سر میده پایین ومی خواد بیاد بیرون.

عجبا چه شیطون شده این ناز نازی.


تاریخ : 17 شهریور 1391 - 09:28 | توسط : maman goli | بازدید : 1015 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

اولین نیمه شعبان

4مرداد89(دوشنبه)شب نیمه شعبان

از بس همه منتظر به دنیا اومدن دختر گلم بودن هر کی یک نذری کرده بود که حالا وظیفه مامان اجرا کردن این نذرا بود،مثلا بشنویم از خاله مرآت که سال قبل زمانیکه مامان نیمه شعبان باردار بود نذرکرده بود سال اینده نیمه شعبان ثنارو ببره مسجدالهادی وشکلات پخش کنه.

وحالاامسال ثنا نیمه شعبان پنج ماه ونیمه شده ،خلاصه مامان وثناو خاله مرآت عازم شدن ،عجب کوچه خیابونای شلوغی .خاله ،ثنا رو گذاشته بود تواغوشی واز میون جمعیت رد می شد دختر کوچولوی ما که خیلی تعجب کرده بود فقط دوروبرش رو نگاه میکردواصلا نمی خندید.

مامان هم شکلات پخش می کرد.وازاینکه امسال با دختر گلش نیمه شعبان رو جشن می گرفت خداروشکر کرد.


تاریخ : 17 شهریور 1391 - 09:05 | توسط : maman goli | بازدید : 1134 | موضوع : وبلاگ | یک نظر