دخترم روزت مبارک

عزیزم

ثنای گلم تو بهترین هدیه خداوند در روز های تنهایی ام بودی

به داشتنت افتخار می کنم

امروز مصادف با تولد حضرت معصومه است

دختر قشنگم روزت مبارک


تاریخ : 28 شهریور 1391 - 09:27 | توسط : maman goli | بازدید : 997 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

بازم دخترم مریضه

دخمل گلم دوباره مریض شده اما اینبار مامان خوددرمانی رو شروع کرده ،گرچه کار درستی نیست ولی دیگه دلش نمیخواد زود به عزیزش انتی بیوتیک بده،اخه دفعه پیش این مجوز رو از دکتر گرفته که حتی اگر ثنا سه روز هم تب کرد اما میشد کنترلش کنی صبر کن.

دو روز پیش رفتیم خونه خاله فهیمه دوست مامان تازه سعیده جون هم با دخترای گلش اومده بودن ،اما ثنا خانم چون مریض بود خیلی بداخلاقی کرد ،هرچی تیناوبهار خواستن باهاش بازی کنن غرغر کرد.

اما خدارو شکر دکتری مامان از دیشب اثر کرده وظاهرا دخترم بهتره چون داره بازی میکنه.

 


تاریخ : 20 شهریور 1391 - 19:12 | توسط : maman goli | بازدید : 1073 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

اولین عیدی برای عید فطر

18شهریور89مصادف با 29رمضان1431

فردا دخملی هفت ماهش تموم میشه وچون اولین عید فطرشه ومثلا روزه هاش رو گرفته مامان و بابا براش هدیه یه دستبند طلا گرفتند.البته از حق نگذریم همین که دختر خوبی بوده وگذاشته مامان روزه هاش رو بگیره مامان ازش ممنونه.

واما کار جدیدش اینه که توی کری یر (نی نی لای لای)خودش رو سر میده پایین ومی خواد بیاد بیرون.

عجبا چه شیطون شده این ناز نازی.


تاریخ : 17 شهریور 1391 - 09:28 | توسط : maman goli | بازدید : 1012 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

اولین نیمه شعبان

4مرداد89(دوشنبه)شب نیمه شعبان

از بس همه منتظر به دنیا اومدن دختر گلم بودن هر کی یک نذری کرده بود که حالا وظیفه مامان اجرا کردن این نذرا بود،مثلا بشنویم از خاله مرآت که سال قبل زمانیکه مامان نیمه شعبان باردار بود نذرکرده بود سال اینده نیمه شعبان ثنارو ببره مسجدالهادی وشکلات پخش کنه.

وحالاامسال ثنا نیمه شعبان پنج ماه ونیمه شده ،خلاصه مامان وثناو خاله مرآت عازم شدن ،عجب کوچه خیابونای شلوغی .خاله ،ثنا رو گذاشته بود تواغوشی واز میون جمعیت رد می شد دختر کوچولوی ما که خیلی تعجب کرده بود فقط دوروبرش رو نگاه میکردواصلا نمی خندید.

مامان هم شکلات پخش می کرد.وازاینکه امسال با دختر گلش نیمه شعبان رو جشن می گرفت خداروشکر کرد.


تاریخ : 17 شهریور 1391 - 09:05 | توسط : maman goli | بازدید : 1131 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

اولین نقاشی روی دیوار

سه روز پیش تصمیم گرفتم خانمی رو ببرم خونه مامانی(مامان منصور)،آخه ثنا اونجا یه دوست داره تو آپارتمان مامانی اینا یه دختری بنام پریناز ،گرچه حدود نه سال از ثنا بزرگتر ولی یه جورایی دختر گلم عاشقه پریناز خانومه

هر موقع مامان میره اونجا اگه پریناز باشه میاد وبا ثنا بازی میکنه ،از اقبال بد مامان اونروز دوست ثنا خونه نبود .اما بشنوید از این فسقلی که عاشقه نقاشیه البته همون خط خطیه خودمون ،رو دیوار اتاق مامانی قشنگ صفا کرده بود وتازه وقتی من رسیدم با خوشحالی از رو دبوار یه چیزایی خوند انگار واقعا مطلب جالبی نوشته بود!

وکار جدیدتر این عسل مامان اینه که باریتم شعرهایی که مامان براش میخونه اونم یه چیزایی میخونه ،فکر کنم اگه حرف بیفته خلاصه..........

 


تاریخ : 16 شهریور 1391 - 10:16 | توسط : maman goli | بازدید : 1445 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

ماجرای حرف زدن ثنا خانم

دختر گلم ،ببخشیداز این که یکهفتس سری به وبلاگت نزدم آخه لب تابم ایراد داشت.

هفته پیش ثنا خانم رو بردیم گفتار درمانی،آخه دختر گل مامان تو حرف زدن ناز داره وبه چندتا کلمه بسنده می کنه خلاصه مامان وباباییه عجولش برای اینکه خیالشون راحت شه اونو بردن برای تست اما اقای دکتر گفت که ثنای مامان هم شنوایی خوبی داره هم اینکه درکش عالیه پس اصلا جای نگرانی نیست.

آخه دخترگلم ،مامان خیلی دوست داره تو حرف بزنی ومامان رو از این سکوت وتنهایی دراری،وقتی منو صدامیکنی ومیگی مامان قند توی دلم آب میشه آخه سالها انتظار این لحظه رو کشیدم .

حتی وقتی موقع مخالفت کردن با ناز میگی نه !دلم میخواد صورت مثل ماهت رو ببوسم.

همدم مامان ،برای رسیدن به خوشبختی تو لحظه شماری میکنم.


تاریخ : 16 شهریور 1391 - 08:51 | توسط : maman goli | بازدید : 1085 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

اولین غذا

17 مرداد 89

دوروز دیگه ثنا 6 ماهش تموم میشه ومامان امروز برای دخملش فرنی آرد برنج درست کرد

،اما مثل اینکه زیاد خوشش نیومد چون مدام از دهانش میداد بیرون!

29مرداد89

امروز مامان برای ثنا آب سیب گرفت وخوشبختانه انگار مقبول افتادالبته اولش کمی مزه مزه کرد اما بعدش تا آخرشو خورد ،خدارو شکر

6شهریور89

واما بشنویم از امروز که مامان با چه ذوق وشوقی برای خانمی سوپ درست کرد،گویا خیلی به دهن دخترم مزه کرد چون دنبال باقیش می گشت.

ممنونم دخترم که بالاخره از دست پخت مامان خوشت اومد .نوش جان


تاریخ : 10 شهریور 1391 - 20:32 | توسط : maman goli | بازدید : 930 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

گردش شبانه

10شهریور 91

عزیز دل مامان رو دیشب بردیم گردش.حالا بگو کجا؟ با دوست بابا آقای شیردستیان رفتیم شهرک محلاتی بالاتر از مینی سیتی ،جاتون خالی عجب خنک بود .بابایی برای ثنا خانم ساندویچ گرفت ،آخه مامانو بابا تازگیها فهمیدن دختر گلشون دورهمی رو دوست داره وتو این شرایط حواسش نیست وخوب غذا می خوره .

پس ما هم بهش کلک میزنیم وهر شب میبریمش یه جا تا غذا بخوره.

دیدی فسقلی بالاخره راهشو پیدا کردیم !

دیشب دخترم دو تا دیگه از دوستاشو دید (ریحانه ومحمد امین)وبا اونا رفت تاب بازی گرچه عزیز دل مامان از سرسره میترسه ودوست نداره خودش سوارشه اما وقتی میبینه بچه ها سوار میشن خیلی خوشش میاد .

آخه کلا این دختر ما یه کم ناز داره ،البته شاید حق داره چون از قدیم گفتن ناز کش داری ناز کن ،نداری......


تاریخ : 10 شهریور 1391 - 20:08 | توسط : maman goli | بازدید : 2594 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

اینم یه شیرین کاری

13 تیر89

دختر نازم بعضی روزا کارایی می کنه که برای مامان خیلی خنده داره ،مثلا امروز پستونکشو هی از دهنش در میاره ولی چون نمی تونه بزاره سر جاش غر غر می کنه!

آخه من از دست این بامزه گیهای تو چیکار کنم عسل مامان.

همیشه بدون، به خاطر وجود توست که زندگی برام معنا پیدا می کنه پس هیچوقت این امید رو از من نگیر.


تاریخ : 09 شهریور 1391 - 22:29 | توسط : maman goli | بازدید : 949 | موضوع : وبلاگ | یک نظر