باباجون عیدت مبارک

امروز عید قربان بود .دخترم ،بابا جونت طی مراسمی که توی منا وعرفات انجام میدن بالاخره حاجی شد .این چندروز شما وقتی از تلویزیون مکه رو میدیدی ،میگفتی بابا ودنبال بابایی میگشتی .

میگن عمر سفر کوتاهه اما نمیدونم چرا این سفر بابا به نظرم دیگه کمی طولانی شده ویک کم خسته شدم راستش اینکه همه به ادم لطف دارن ومیخوان ما تنها نباشیم از یک طرف، زیادشدن حجم درسها از طرف دیگه واینکه میخوام به شما سخت نگذره ومجبورم یاببرمت بیرون با برات مهمون دعوت کنم.....هر کدوم میتونه دلیل خستگی مامان باشه

فکر میکنم دیگه اون مامان صبور کمی پیر شده یا شاید توانش کم شده البته من همچنان برای دختر گلم وقت دارم.

خوب این پست رو نوشتم تا به اتفاق دختر  گلم به بابایی حاجی شدنش رو تبریک بگم.درضمن بابای عزیز عیدت مبارک .همچنان منتظر هستیم که به استقبالت بیاییم


تاریخ : 25 مهر 1392 - 07:03 | توسط : maman goli | بازدید : 1446 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام