روزهای تنهایی من وتو

ثنا بانو ،دختر نازم

امروز درست 15 روزه من وتو بدون حضور بابا روزها رو پشت سر میذاریم .گرچه اطرافیان ما رو کم وبیش همراهی کردن، و ازشون ممنونم اما ترجیح دادم تو خونه خودمون باشیم ،از اول زندگی مشترکمون دوست نداشتم بدون بابایی جایی برم اصلا بهم خوش نمیگذشت الان هم بیشتر دوست دارم اینجا مهمون دعوت کنم تا شما از تنهایی در بیایی

دخترم ممنونم که این مدت با من همکاری کردی وبرخلاف دلتنگی هایی که داشتی ،دختر صبوری بودی مثل همیشه،عزیزم فکر نکن نمیفهمم موقعی که بدون دلیل گریه میکنی علتش چیه؟.....

ولی هم من هم شما خودمون رومی زنیم به اون راه......

هنوز وقتی صدای زنگ میاد بی اختیار با ذوق میگی بابا ووقتی در رو باز می کنم با صبوری تمام میری یک گوشه ...

اما خبرهای خوب دیگه اینکه شعر تاب تاب عباسی رو نصفه نیمه میخونی .امروز خانم واردی(معلمت)میگفت ثنا واقعا هوش هیجانی بالایی داره وحس ها روخوب درک می کنه واین مامانرو خیلی خوشحال کرد.

راستی دخترم یک خبر  دیگه که بابا تو کنکور ارشد قبول شده واحتمالا باید این ترم رو  براش مرخصی بگیرم .امیدوارم این درس خوندن های من وبابایی باعث نشه خدایی ناکرده شما از درس زده شی

مامانی دوست دارم بدونی زندگی پر از فراز ونشیب ،سختیودلتنگیه...ومن امیدوارم همیشه دختر قوی ومحکمی باشی و مشکلاتت رو با درایت حل کنی وکنار نکشی ،اونوقته که من به تو افتخار می کنم

عزیزم ،دیگه روزهای دوری از بابا تقریبا به نیمه رسیده با هم منتظرمی مونیم تا نتایج این سفر معنوی رو هر سه تایی ببینیم


تاریخ : 19 مهر 1392 - 07:53 | توسط : maman goli | بازدید : 1120 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام