گفتار با مزه

دخترم ،یک ده روزی میشه چیزی تو وبلاگت ثبت نکردم ،این به خاطر نداشتن خاطراتی زیبا از تو نیست اخه دیگه کم کم داره مهرماه میاد ومامان سرش دوباره شلوغ میشه ،دارم خودم رو اماده میکنم .

چقدر امسال برام سخته کلاس رفتن اخه 3 ماهه همش پیش هم هستیم واین جدایی گرچه هفته ای دو روز صبح تا ظهره ولی خوب ......

خوب حالا بشنویم از این زبون شیرینت که با مزه باز شده وحسابی گفتار ما رو تقلید میکنی ومن برای هر یک کلمه کلی ذوق میکنم ،یک 7-8 ماهی بود که جزو گفتار نامفهومت میگفتی "جوی ان"و وچون وقتی با عروسکت بازی میکردی بیشتر استفاده میکردی ما فکر میکردیم اسم برای عروسکات گذاشتی تا اینکه چند روز پیش دیدم عروسک کلاه قرمزیت را مثل یک بچه محکم تو بغلت گرفتی وبهش میگی "جوی ان"تازه فهمیدم منظورت "جون دل"هستش وقتی به بابایی گفتم باورش نشد، خلاصه برای اینکه امتحانت کنم گفتم ثنا بگو جون دل وتو خیلی بامزه گفتی" جوی ان "ومن خوشحال از این کشف بزرگم کلی حیغ کشیدم .

انقدر قشنگ میگی جوجو که ادم دلش ضعف میره ،امسال بابایی قراره بره مکه ومن به شما یاد دادم که بهش بگی حاجی وتوبا لبخند میگی حاجی که گاهی هم با اجیل قاطی میکنی ومیگی حاجیل ،از شعر خوندنت نگم که خودش داستانیه، یک ریتمی برای خودت درست کردی ومدام زمزمه میکنی ،خلاصه این روزها با زبون شیرنت حسابی سر مامان رو گرم کردی واسه همینه برام امسال دانشگاه رفتن سخت شده دیگه ...

عزیزم بازم منتظر پیشرفتهای قشنگت هستم 


تاریخ : 11 شهریور 1392 - 16:16 | توسط : maman goli | بازدید : 1088 | موضوع : وبلاگ | 27 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام