خاطرات دیشب(علی وغزل)

عزیز مامان ،ثنای خوشگل

دیشب با دو تا از دوستای گلت رفتیم بیرون،با دوست بابا (آقای رزاقی،نسترن جون ودوقلوهای خوشگلشون علی وغزل) که تو انگلیس زندگی می کنن وتابستونا ما می بینیمشون ،خوشگل مامان هم که عاشق بچه های بزرگتر از خودشه ظاهرا کیف کرد .

آخه شما پارسال که کوچولوتر بودی دیده بودیشون ویادت نمی اومد .

شام رفتیم باگت وشما به عشق بچه ها یه کم غذا خوردی ومامانو خوشحال کردی.گرچه اینجوری مامان روجلوی دیگران ضایع می کنی،چون تو خونه خیلی بدغذایی و مامان گله منده ووقتی جلوی دیگران غذا می خوری همه میگن ماشاا...این که غذاش خوبه، البته من به همینم راضیم .

علی وغزل با هم انگلیسی حرف می زنن،بابا میگه وقتی اون دوتا با هم حرف می زدن شما با تعجب نگاه می کردی،حتما با خودت گفتی خدایا من حرف زدن معمولی بلد نیستم چه جوری حرفای اینا رو بفهمم


تاریخ : 07 شهریور 1391 - 21:17 | توسط : maman goli | بازدید : 814 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

  • الهی من فدات شم که جلو دیگران آبرو داری می کنی خاله !!!!!!!
    حالا اگه از زبون اونا خوشت میاد انگلیسیم حرف بزنی ما راضیم شما یه چیزی بگو به هر زبونی خواستی بگو !!!!!
  • وای چه خوب خاله نسترن بادوقلوهاایرانن
    اره بچه ها این مدلین ابروی ادم ومیبرن... هم خوش اخلاق میشن هم خوش غذا
  • خاله مرات تبریک وتبریک

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام